Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6232 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mail call
U
دریافت نامه از پستخانه
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
comprehension
U
دریافت
transmission/reception of messages
U
دریافت
inception
U
دریافت
receiving
U
دریافت
collection
U
دریافت
collections
U
دریافت
reception
U
دریافت
deliveries
U
دریافت
synecdoche
U
هم دریافت
apprehension
U
دریافت
receptions
U
دریافت
comprehensions
U
دریافت
sentience
U
دریافت
discernment
U
دریافت
apperception
U
دریافت
delivery
U
دریافت
percipience
U
دریافت
mental perception
U
دریافت
receipts
U
دریافت
sensing
U
دریافت
receipt
U
دریافت
apprehensions
U
دریافت
pull down
U
دریافت کردن
receivers
U
دریافت کننده
payees
U
دریافت کننده
draws
U
دریافت کردن
draw
U
دریافت کردن
perceptions
U
دریافت احساس
payee
U
دریافت کننده
perception
U
دریافت احساس
long distance reception
U
دریافت دور
receive
U
دریافت کردن
handshaking
U
آماده دریافت
collection of goods
U
دریافت کالا
collecting of the current
U
دریافت جریان
recipient
U
دریافت کننده
collecting main
U
شبکه دریافت
receives
U
دریافت کردن
catcher's side
U
سمت دریافت
pick up
<idiom>
U
دریافت کردن
getter
U
دریافت کننده
come into
<idiom>
U
دریافت کردن
reception
U
دریافت پذیرش
recipients
U
دریافت کننده
recipients
U
دریافت کنندگان
recipiency
U
قوه دریافت
acquiring
U
دریافت کردن
percept
U
دریافت ادراکی
receiver
U
متصدی دریافت
acquires
U
دریافت کردن
answer/originate
U
دریافت / ارسال
acquire
U
دریافت کردن
receiver
U
دریافت کننده
audio reception
U
دریافت صوتی
receivable
U
دریافت کردنی
recieve only
U
دریافت محض
recipient
U
دریافت کنندگان
recovering
U
دریافت کردن
receptions
U
دریافت پذیرش
recover
U
دریافت کردن
recieve
U
دریافت کردن
receivers
U
متصدی دریافت
recovers
U
دریافت کردن
consignee
U
دریافت کننده محموله
sink
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
goods received note
U
برگه دریافت کالا
receipts
U
رسید پیام دریافت شد
receipt
U
رسید پیام دریافت شد
fee charged
U
هزینه دریافت شده
pick up
<idiom>
U
دریافت صدای رادیو و...
receipts
U
دریافت رسید دادن
sinks
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
on the dole
<idiom>
U
دریافت خیر وسعادت
receipt
U
دریافت رسید دادن
out-
U
دریافت کننده سرویس
bills receivable
U
بروات قابل دریافت
payee
U
دریافت کننده پول
bills receivable
U
براتهای دریافت کردنی
boosted
U
کمک دریافت شده
intuition
U
کشف دریافت ناگهانی
intuitions
U
کشف دریافت ناگهانی
boost
U
کمک دریافت شده
obtain
U
گرفتن یا دریافت کردن
received data
U
داده دریافت شده
automatic send/reciever
U
ارسال و دریافت خودکار
asr
U
ارسال و دریافت اتوماتیک
obtained
U
گرفتن یا دریافت کردن
mortality
U
قابلیت دریافت ضایعات
obtains
U
گرفتن یا دریافت کردن
payee
U
دریافت کننده وجه
outed
U
دریافت کننده سرویس
payees
U
دریافت کننده وجه
payees
U
دریافت کننده پول
boosts
U
کمک دریافت شده
boosting
U
کمک دریافت شده
out
U
دریافت کننده سرویس
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
garble
U
اشتباه درارسال و دریافت پیام
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
cashing
U
دریافت کردن صندوق پول
collecting
U
بدست آوردن یا دریافت داده
collect
U
بدست آوردن یا دریافت داده
cc
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
cashed
U
دریافت کردن صندوق پول
cash
U
دریافت کردن صندوق پول
input
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
pass reciever
U
دریافت کننده مجاز پاس
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
annuitant
U
دریافت دارنده مقرری سالانه
inputted
U
کامپیوتری که داده دریافت میکند
cashes
U
دریافت کردن صندوق پول
gripped
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
holds
U
دریافت کردن گرفتن توقف
grip
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
gripping
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
grips
U
نیروی گرفتن ادراک و دریافت
charges collect
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
drew
U
دریافت کرد ناتمام گذاشت
hold
U
دریافت کردن گرفتن توقف
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
surprise dosage
U
دریافت دوز ناگهانی اتمی
i/o
U
مربوط به ارسال یا دریافت داده
hand out
U
حریف دریافت کننده سرویس
collects
U
بدست آوردن یا دریافت داده
pick up
<idiom>
U
سوارکردن مسافر ،دریافت کردن
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
secondary
U
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
suicide pass
U
پاس به دریافت کننده از پشت سرش
tolbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
tollbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
telecommunications
U
فناوری ارسال و دریافت پیام در یک مسافتی
freight collect
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
demands
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
carriage forward
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
collections
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
mode
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
hitches
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
demanded
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
hitching
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
cover
U
اماده شدن برای دریافت توپ
hitched
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
coverings
U
اماده شدن برای دریافت توپ
answer/originate
U
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
modes
U
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
cut block
U
سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
covers
U
اماده شدن برای دریافت توپ
hitch
U
کامل کردن پاس به دریافت کننده
flat pass
U
پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
terminals
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
terminal
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
huddle
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
tight end
U
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
communication
U
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
U
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
huddled
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddles
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddling
U
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
goes
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
go
U
نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
He gets paid wering different hats .
U
به عنوان های گوناگون حقوق دریافت می کند
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
Recent search history
Forum search
1
دریافت کردم
1
با مدیر مدرسه حرف میزنم
2
credit score
1
پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1
what is Labbad
2
من عکس شما را در بین سری عکس های انجمن که ایمیل شده بود ندیدم، عکس شما را دریافت نکردم.
2
من عکس شما را در بین سری عکس های انجمن که ایمیل شده بود ندیدم، عکس شما را دریافت نکردم.
1
جداسازی سلولهایسرطانیگردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
2
ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1
Leberschwellung
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com